9%

ماجراجویی های آرات ، آرات در ارگ بم

شناسه محصول: 1 دسته:

معرفی کتاب آرات در ارگ بم کتاب آرات در ارگ بم به قلم محمد سلطانی نژاد، درباره پسر بچه‌ی بازیگوش و خیال‌پردازی به نام آرات است که همراه دوستانش به یه معبد جادوگری باستانی در ارگ بم میروند و اونجا به دنبال این هستند که با پیدا کردن شن های زمان بتونن به زمان خودشون و پیش پدر و مادرشون برگردند. در این مسیر دردونه که یه یوزپلنگ هست اونها رو راهنمایی میکنه بسمت مسیر درست. کتاب آرات و گنج تپه یحیی مناسب چه کسانی است؟ این داستان برای کودکان ۷ تا ۱۲ سال هیجان انگیز خواهد بود. در بخشی از کتاب آرات در جنگل قائم می‌خوانیم: جلوی در ورودی معبد ایستاده بودیم، یه راهروی تاریک و ترسناک بود که صداهای عجیبی هم ازش شنیده میشد. چراغ قوه نداشتیم. دختر یه مشعل پیدا کرد ولی هر چی تلاش کردیم روشن نشد. دختر گفت: فایده ای نداره، باید بدون روشنایی بریم تو دل تاریکی. ما سه نفر که از تاریکی می‌ترسیدیم کمی عقب رفتیم. دختر که فهمید ما ترسیدیم گفت: میخواین برگردین خونه تون؟ ما هم به هم نگاه کردیم، چاره ای نبود، باید میرفتیم تو معبد. دختر جلوتر رفت و ما هم دست های همدیگه رو گرفتیم و وارد راهرو تاریک شدیم، اولش چیزی نمی دیدیم فقط صداهای عجیبی می شنیدیم که…

قیمت اصلی: ۱۱۰,۰۰۰ تومان بود.قیمت فعلی: ۱۰۰,۰۰۰ تومان.
آماده ارسال
مقایسه
آیا قیمت مناسب‌تری سراغ دارید؟
بلیخیر
موجود در انبار
نقد و بررسی اجمالی
معرفی کتاب آرات در ارگ بم کتاب آرات در ارگ بم به قلم محمد سلطانی نژاد، درباره پسر بچه‌ی بازیگوش و خیال‌پردازی به نام آرات است که همراه دوستانش به یه معبد جادوگری باستانی در ارگ بم میروند و اونجا به دنبال این هستند که با پیدا کردن شن های زمان بتونن به زمان خودشون و پیش پدر و مادرشون برگردند. در این مسیر دردونه که یه یوزپلنگ هست اونها رو راهنمایی میکنه بسمت مسیر درست. کتاب آرات و گنج تپه یحیی مناسب چه کسانی است؟ این داستان برای کودکان ۷ تا ۱۲ سال هیجان انگیز خواهد بود. در بخشی از کتاب آرات در جنگل قائم می‌خوانیم: جلوی در ورودی معبد ایستاده بودیم، یه راهروی تاریک و ترسناک بود که صداهای عجیبی هم ازش شنیده میشد. چراغ قوه نداشتیم. دختر یه مشعل پیدا کرد ولی هر چی تلاش کردیم روشن نشد. دختر گفت: فایده ای نداره، باید بدون روشنایی بریم تو دل تاریکی. ما سه نفر که از تاریکی می‌ترسیدیم کمی عقب رفتیم. دختر که فهمید ما ترسیدیم گفت: میخواین برگردین خونه تون؟ ما هم به هم نگاه کردیم، چاره ای نبود، باید میرفتیم تو معبد. دختر جلوتر رفت و ما هم دست های همدیگه رو گرفتیم و وارد راهرو تاریک شدیم، اولش چیزی نمی دیدیم فقط صداهای عجیبی می شنیدیم که…
مشخصات کلی
تعداد صفحات

116

نویسنده

محمد سلطانی نژاد

انتشارات

السانا

تاریخ انتشار

1402/01/01

زبان

فارسی

سایر مشخصات
تعداد صفحات

116

نویسنده

محمد سلطانی نژاد

انتشارات

السانا

تاریخ انتشار

1402/01/01

زبان

فارسی

دیدگاه کاربران
دیدگاهها0
  • جدیدترین
  • مفیدترین
  • دیدگاه خریداران

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

5
4
3
2
1
0.0

بر اساس 0 دیدگاه

نظر خود را در مورد این محصول بنویسید ... افزودن دیدگاه
پرسش و پاسخ
  • هنوز پرسشی ثبت نشده است.

شما هم درباره این کالا پرسش ثبت کنید ثبت پرسش جدید
نقد و بررسی